"السلام علیک یا ابا عبدالله "

"السلام علیک یا ابا عبدالله "

السلام علی الحسین 
و علی علیّ بن الحسین 
و علی اولاد الحسین 
و علی اصحاب الحسین

بسم الله الرحمن الرحیم

این پست ثابت و قابل تغییره!!

قوانین:

با تبادل لینک (اگر مرتبطه) موافقم!

کپی کردن با ذکر " اللهم عجل لویک الفرج " هیچ اشکالی نداره :)

ترجیحا نظرم بدید!!

خدایا

اگر دردی را احساس کردی ...
پس دارو را طلب کن...

بارالها؛

« کجاست گشایش نزدیکت»؟
 « این فرجک القریب»

اسلام 2

آزادی...

آزادی...

واقعا شعار زیبایی است...
به زیبایی پرواز پرنده ی آزاد شده از قفس...
اما ...
کافی است چشمانت را خوب باز کنی و با دقت سرکی بکشی وسط معرکه؛
تا معناو منظور شعار دهندگان را از آزادی متوجه شوی
زیرا...
اگرچه شعارشان« آزادی» است،اما 
تو مجبور به انتخاب گزینه های مورد نظر آنها هستی.
اگرچه« آزادی» اما باید انطور که آنها می پسندند رفتار کنی:
«آزادی »
تنها پوسته ای است برای پنهان کردن حقیقت و کتمان واقعیت، تا آنجا که اگر پا از گلیم کسی درازتر شد, و تصمیم به جستجو گرفت به هر وسیله ای مانع از ادامه ی کارش می شوند‌‌.
آزار و شکنجه و در نهایت مرگ..:
آری....
‌« آزادی»شعارشان است...
اما در بطن و محتوی آئین و مرامشان هیچ نشانی از آزادی و اختیار دیده نمی شود...
راستی ...:
:کجای عالم آئینی پیدا می شود که پیروانش را به تحقیق و جستجو وادار کند؟؟؟
:کدام دینی است که کسب علم را همچون دیگر اعمال عبادی
« فریضه»قرار دهد؟؟؟
:کدام آئین، مخالف سرسخت دین آبا و اجدادی است و اعتقادات توحید و نبوت را جز از کسی که خود تحقیق و جستجو کرده باشد، نمی پذیرد؟؟؟
:کدام‌ دین را سراغ داری که بگوید: 
«بپرس و بخوان و بدان» 
و برخلاف مکاتب دیگر دست بر دهان امتش نمی گذارد که هیسسسس!!
:کدام دین است که برای هر سوال تو طبق طبق جواب داشته باشد؟؟
:به خاطر بسپار که این جمله را فقط در « قرآن» پیدا می کنی:
« فبشر العباد الذین یستمعون القول ویتبعون احسنه »/زمر ۱۸

:« اسلام‌» :
تنها دینی است که طعم حقیقی «آزادی» را به تو 
می چشاند ...
بیایید قدر « اسلام » را بدانیم...  :)

اسلام

عجیب است...
و البته دور از عقل و خرد...
تمام مکاتب و ائین ها
یا روح را از یاد برده و تنها تمایلات و خواسته های جسم را براورده می سازند؛
و یا برعکس جسم‌را رها کرده و رهبانیت را مرام خود ساخته اند.تمام نیازهای جسم را سرکوب کرده و فقط به روح خود رسیدگی می کنند...
در حالیکه عقل میگوید :
برای رسیدن به مقصد نهایی هم «راننده »باید سلامت باشد و هم «مرکبش» راهوار و سالم ...
و« اسلام » 
تنها دینی است که هم برای
« روح» انسان ارزش قائل است و هم به سلامتی
« جسم» تذکر می دهد..
در حالیکه هیچ راننده ای با یک ماشینی خراب و بدون بنزین ٬
و هیچ ماشین سالمی هم بدون داشتن راننده ای
نیرو مند و توانا نمی تواند به مقصد برسد...
« اسلام » تنها دینی است که تورا به «کمال نهایی» خواهد رساند...
بیایید قدر « اسلام » را بدانیم:)

 

حرف حساب5

گاهی...

حرف هایی هست، که کنج تنهایی هم نمی توانی با خودت تکرار کنی، چه رسد به گوشی که محرم نجواهایت شود.

گره می شود گوشه ی گلو و راه بر نفس می بندد.
*****
کَتَبْتُ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ علیه السلام أَنَّ الرَّجُلَ یُحِبُّ أَنْ یُفْضِیَ إِلَى إِمَامِهِ مَا یُحِبُّ أَنْ یُفْضِیَ بِهِ إِلَى رَبِّهِ قَالَ فَکَتَبَ إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْکَ فَإِنَّ الْجَوَابَ یَأْتِیکَ 
راوى مى گوید: به امام هادى ـ علیه السلام ـ نوشتم: کسى مى خواهد حاجت هاى خود را به امامش برساند، همانطور که دوست دارد حاجتهاى خود را به پروردگارش باز گوید. 
امام ـ علیه السلام ـ در جواب مرقوم فرمودند: اگر براى تو حاجتى است پس کافیست دو لب خود را حرکت دهى ـ و ما را صدا بزنى و حاجتت را از ما بخواهى ـ پس همانا جوابت داده خواهد شد.
بحارالانوار، جلد53، صفحه306
*****
با امام عصر علیه السلام حرف بزنیم...
در پناه صاحب الزمان
@yaghoot_co
#روایت #درددل

حرف حساب 4

خواستند یوسف را بکشند، یوسف نمرد...
خواستند آثارش را از بین ببرند، ارزشش بالاتر رفت...
خواستند او رابفروشند که برده شود،پادشاه شد...
خواستند محبتش از دل پدرخارج شود، محبتش بیشتر شد...
از نقشه های بشر نباید دلهره داشت...
چرا که اراده ی خداوند بالاتراز هر اراده ای است...
یوسف میدانست، تمام درها بسته هستند، اما به خاطر خدا ؛حتی به سوی درهای بسته هم دوید...
و تمام درهای بسته برایش باز شد...
اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شد،به دنبال درهای بسته برو
چون خدای "تو"و "یوسف" یکیست.......

واقعا !!

به بعضیا میگن بچه های دهه 50
به بعضیام میگن بچه های دهه 60
به بعضیام میگن بچه های دهه 70
به بعضیام میگن بچه های دهه 80

ولی خوش به حال اونایی که بهشون میگن بچه های دهه ظهور...

  اللهم عجل لولیک الفرج

حکمت نماز

چه حکمتی در تکرار نماز نهفته است؟
چرا ما هر روز این آیه ها و سجده ها و رکوع ها رو تکرار می کنیم؟ 
چرا هر روز این سلام های ثابت رو می فرستیم؟



به پله های نردبون نگاه کنین
همه مثله همدیگه هستند نه؟
هر بارم که از یه پله به پله ی بالاتر می ری یه کار تکراری رو انجام می دی
پس فلسفه ی نردبون چیه؟
:پله ها تکرار می شن اما در تکرار کردن اوناست که می شه بالا رفت
:نماز تکرار نیست؛ 
شاید در ظاهر تکرار باشه ولی در باطن هر نمازی مثله یه پله از نردبونه که با هر بار نماز خوندن، پله ای به خدا نزدیک تر می شیم پس پله اول و آخر نردبون خیلی با هم متفاوتند.

هرگز فکر نکنید دیگران احمقند...

عتیقه فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد.

دید کاسه ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه ای افتاده و گربه در ان اب میخورد .

دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب میشود و قیمت گرانی بر ان مینهد.

لذا گفت : عمو جان چه گربه ی قشنگی داری ، ایا حاضری ان را به من بفروشی ؟؟؟

رعیت گفت : چند میخری ؟؟

گفت : یک درهم .

رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه فروش داد و گفت خیرش را ببینی.

عتیقه فروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت :عمو جان این گربه ممکن است در راه تشنه اش شود بهتر است کاسه اب را هم به من بفروشی !!!

رعیت گفت : قربان ،من با این کاسه تا به حال 50 گربه فروخته ام ، کاسه فروشی نیست ، عتیقه است !!

            هرگز فکر نکنید دیگران احمقند ...

کمی هم انصاف

مذل المومنینش خواندند و ملامتش نمودند که تو را با معاویه چه کار ؟؟

ایا این چنین ترسو و دل بسته به دنیایی که حاضر شدی با پسر هند جگر خوار صلح کنی ؟؟

گفتند و گفتند و گفتند ...

و چه سخت است ...

که ولیّ خدا باشی ، سینه ات مخزن علوم الهی باشد ، شجاعتت حیدری و صولتت نبوی ...

اما این چنین متهمت کنند .

اری ...

انگار که" غربت " میراث آبا و اجدادی شما خاندان است ...

 همسرت ، مونس و همدم که هیچ ، قاتل جانت شد و یاران سپاهت فداکار که هیچ ، جیره خوار دشمنت گردید ؛

افسوس که از غربت و تنهایی هیچ کم نداشتی ...

نمیدانم ؛ شاید تو نیز از شدت غربت و تنهایی مجبور بودی همچون پدر با چاه راز دل بگویی و ارام ،فریاد برآوری که ای اشباه الرجال ...

هر انچه حجت خدا انجام میدهد همان است که رضایت خدا در ان است ...

ای بی خردان شما چه میدانید و چه میفهمید که حفظ دین خدا یعنی چه ؟؟؟

شما همان مردمانی هستید که پدرم را در صفین تنها گذاشتید و فریب قرآن های به نیزه کشیده شده را خوردید و پشت به قرآن ناطق کردید.

الا ای چاه ...

تو میدانی که هدف من از صلح ؛ همان هدف پدر و جدم رسول الله بود در زمان جنگیدن با دشمنان ...

هدف من ////         حفظ    دین     خدا    -  اسلام  -           ////   بود ...

دعا :)

دعا میکنم...

در اخرین روز های ماه صفر ، 

حسین خریدار اشکهایتان !

پیامبر مشکل گشای غم هایتان !

غریب مدینه شفاعت خواهتان !

خورشید طوس ضامن دعاهایتان !

و مهدی فاطمه سایبان دلتان باشد :)